طیبه ثابت – تقویم را ورق میزنم. امروز آغاز «هفتهی دفاع مقدس» است.
خیلی از بچهها شاید معنی دفاع مقدس را ندانند، اما بابای من که خودش رزمنده و سرباز دوران جنگ بوده، برایم تعریف کرده است: «۴۲ سال پیش، دشمن ایران، یعنی صدام، از کشور عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به کشور ما حمله کرد.
خیلی از هم سن و سالهای ما آن لحظه توی کلاس مشغول درس خواندن بودند که با بمباران هواپیماهای جنگندهی عراقی، سقف کلاس روی سرشان آوار شد و همه مثل گلها پرپر شدند.»
به فرمان امام خمینی (ره) همهی نیروهای ارتش و مردم سلاح به دست گرفتند و از کشور دفاع کردند. این مقاومت و دفاع ۸ سال طول کشید و سربازان و رزمندههای زیادی از نیروهای ارتش، سپاه و بسیج جان خود را برای حفظ ایران و مردم فدا کردند.
برای همین و برای گرامیداشت یاد و خاطرهی شهدا و اسرا و جانبازان، این هفته را هفتهی دفاع مقدس نام گذاری کرده اند.
داشتم با خودم فکر میکردم ما چه قدر راحت و بی هراس، هرکجای ایران زندگی میکنیم و همهی امکانات و وسایل آسایش در دسترسمان است، اما هستند سربازان و مرزداران و نیروهای نظامی مان که در آسمان و دریا و خشکی، خیلی دور از خانه و خانواده شان، برای محافظت از کشور و مردم در مقابل دشمنان، کمین گرفته اند.
توی دلم گفتم: سربازان که از ما و کشور مواظبت میکنند. خداجان! مواظب سلامتی سربازان کشورم باش.
آمین!»